danialdanial، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

دانیال زرنگ مامان بابا

تولد بابا دامون مبارک- هورااااااااااااااااااا

پسر گلم امروز تولد بابا دامونه و منم خواستم از اینجا از طرف دوتامون تولدش را تبریک میگم . دامون جون- همسر عزیزم همدم و همراه من تولدت مبارک امیدوارم که همیشه در کنارهم و ثمره عشقمون دانیال عزیزمون سال های سال سلامت و شاد و خوش باشیم. از طرف دانیال= بابا دادو جونم تولدت مبارک -خیلی خیلی دوست دارم و ممنون از تمام زحماتی که برایم میکشی و امیدوارم که بزرگ بشم بتونم گوشه ای از زحماتت را جبران کنم.       ((( عزیزم تولدت مبارک - 100 ساله بشی - دوست داریم )********* ...
5 ارديبهشت 1391

مامان و پسر خستگی ناپذیر !!!!!!!!!!!!!!

سلام پسرم و خدا را هزاران بار شکر که خوب شدی و یک هفته دیگر را آغاز کردیم . شنبه از صبح من و تو و مامان بزرگ رفتیم پارک و کلاس و پیاده روی و برات توی مسیر مامانی اب و خوراکی گرفت و بعدم رفتیم توی پارک که تو یکم بازی کنی و من و مامانی هم نشستیم و تو هم بدو بدو. بعدم از مامانی جدا شدیم و با تاکسی اومدیم ظهر شده بود ناهارت دادم و بازی و ... خوابیدیم تا عصری. عصر هم دوتایی رفتیم کلاس و چه هوای عالی و یکمی هم دوتایی قدم زدیم و تو هم که تمام چراغ های راهنمایی را بررسی کردی و توی کلاس که ازت راضی بودن و بعد کلاس هم با هم با ماشین اومدیم خونه. اومدم سریع برات غذا درست کردم و عصرونه و ... تا شب که بابایی اومد. و تو خسته بودی وزود...
3 ارديبهشت 1391

یک روز خوب مامان و پسر هوراااااااااااااااااااااااااااااااا

ای قربونت برم که داری خستگی در میکنی !!!!!!!!!!!!! پسر فهمیده من که اینم جایزت اومدن به پارک که اینقدر اقایی و توی خیابون با مامان بی سر و صدا میای و مونس و همدم و مراقب من شدی . هوراااااااااااااااااا ...
3 ارديبهشت 1391

گردش با دنی.

      اینجا توی پارک من و مامان بزرگ نشستیم و تو هم  برای خودت با این دستگاههای ورزشی مشغول بودی و بعدم اینطوری نشستی و منم که همیشه مشغول عکس گرفتنم.:)) ...
3 ارديبهشت 1391

دانیال , عاشق لب تاب :)

پسر گلم که گاهی میای کنار من و بابا با میگم برو روی صندلی و نگاه کن که خیلی کنجکاوی و باید از همه چیز سر دربیاری. چون الانم عکست روی صفحه لب تابه خودتو میبینی و ذوق میکنی. ...
3 ارديبهشت 1391

دانی منتظر بابا دامون

اینجا دم در خونه منتظر بابایی هستیم که الان معمولا" جمعه صبح ها ماشین بابابزرگ را میگیریم و تا ظهر میریم گردش و خرید و پارک و.. خوش گذرونی . که امروز هم رفتیم تا دارآباد و پارک نیاوران و ... چون مامانی هوا گرم بود فقط گشتیم و پیاده نشدیم که عکس بگیرم. ...
1 ارديبهشت 1391

خاطرات هفته ای که گذشت :))))

سلام پسرم و خدا راشکر که بعد از چند روز حالت خوب شده و سرما خوردگیت برطرف شده. عزیزم این هفته چون سرما خورده بودی تا اخر هفته با هم خونه بودیم و منم به تو رسیدگی کردم و حتی چهارشنبه کلاس هم نرفتیم تا کاملا" خوب بشی. روز سه شنبه مامان بزرگ و عمو بهداد و بعدم بابابزرگ و عمو بابک اومدن خونمون و احوال پرسی تو . اولین نوه و مورد توجه همه خانواده :)))) که مامانی ابمیوه و برای شام هم زحمت کشیده بود و قورمه سبزی اورده بود.( دستت درد نکنه مامان جون) در ضمن این هفته هوا همش بارونی بود و سرد و من و تو هم خونه بودیم.. پنجشنبه عصر هم رفتیم خونه مامان بزرگ مامان و عموی مامان گیتا که عید دیدنی بود چون عید مسافرت بودن. در پایین عکس ...
1 ارديبهشت 1391

دانیال - پسر فهمیده من

افرین به این پسر گل خودم که خونه مامان بزرگ اینطوری اقا نشستی و همه قربون صدقت رفتن. چون مامانی عید مسافرت بودن و بعدم مهمون داشتن و ... خلاصه نشد و ما پنجشنبه عصری رفتیم و تو هم که مثل همیشه مورد توجه و ... عیدیت را زحمت کشید مامانی داد و یک ساعتی بودیم و بعدم رفتیم خونه عمو فرزین عید دیدنی. ( مامان بزرگ جونم امیدوارم که همیشه سایت بالای سر ما باشد. )**** ...
1 ارديبهشت 1391